در آیات قرآنی به مسایل روان شناسی بسیار پرداخته شده است. اگر مجموعه این گزاره های روان شناسی قرآن گردآوری شود، می توان از آن نظریه های علمی روان شناسی را استنباط کرد و بر پایه آن، رفتارها را تحلیل علمی کرد و توصیه هایی مناسب با آن ارایه نمود.
یکی از گزاره های روان شناسی قرآن، مربوط به چگونگی اطاعت پذیری است. به این معنا که چگونه می توان افراد و اشخاص را مطیع خود کرد تا آن چه فرمان داده می شود انجام دهند. به سخن دیگر، چگونگی می توان مردمی را فرمانبر کرد تا مطیع شوند؟
از جمله راه هایی که قرآن مطرح می کند، به حوزه روان شناسی ارتباط دارد. قرآن می فرماید: «اگر مردمی را خوار و خفیف کنید، از شما اطاعت می کنند.» پس خوار و خفیف سازی به عنوان یک متغیر اصلی نقش اساسی در فرمانبری افراد و اشخاص دارد.
البته قرآن، این گزاره را چنان که گفته شده بیان نکرده است، بلکه با اشاره به رفتاری که فرعون و فرعونیان در پیش گرفته بودند، به تحلیل علمی آن پرداخته و در تبیین تعلیل و چرایی اطاعت قوم از فرعون و فرمانبرداری ایشان می فرماید: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ؛ پس فرعون قوم خویش را خفیف و سبک و خوار کرد ، پس آنان او را اطاعت کردند.(زخرف، آیه 54)
پس یکی از راه های فرمانبرسازی دیگران، آن است که ایشان را خفیف و خوار و سبک ساخت. این که به او بگویید: بی سواد! چیزی سرت نمی شود! تو کجا و فهم این مطلب! تو را چه رسد کار درست انجام دهی!
البته این زمانی تاثیر می گذارد که ظرفیت در شخص باشد و زمینه های روحی و روانی اش را داشته باشد؛ از این روست که قرآن در تعلیل و چرایی تاثیرگذاری این استخفاف برای فرمانبرداری و فرمانبری می فرماید: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ؛ پس فرعون قوم خویش را خفیف و سبک و خوار کرد، پس آنان او را اطاعت کردند؛ چرا که آن مردمان، مردمی فاسق و بدکار بودند. پس از نظر قرآن، مردمی به دنبال سبک و خوار شدن، به اطاعت می پردازند که خودشان فاسق باشند. از این رو، با خوار و خفیف کردن افراد با ایمان و ثابت قدم که صبر جمیل الهی و استقامت را دارا هستند، نمی توان آنان را مطیع خود ساخت.(فصلت آیه 30؛ احقاف آیه 13؛ جن آیه 16)
از این جا یک قاعده در روان شناسی اجتماعی نیز به دست می آید. در حقیقت قرآن می فرماید با نگاهی به افراد و جامعه ای که فاسق است می توان دریافت اینان با خوار شدن مطیع می شوند. امروز با نگاهی به جامعه اسلامی به سادگی می توان دریافت مومنان با خوار و خفیف شدن، مطیع مستکبران و ظالمان نمی شوند بلکه به مبارزه خود ادامه می دهند، اما گروه های فاسق اجتماعی با خوار شدن خودشان را تسلیم مستکبران و ظالمان جهانی می کنند.
هم چنین بر اساس این آیه می توان دریافت اگر جامعه ای مطیع مستکبران و ظالمان شده است ، از این جا باید دانست که به سبب فسق و فجوری است که در آنان است؛ زیرا اگر فسق و فجور نبود، به خوار و سبک شدن مطیع نمی شدند. پس از معلول به علت و از علت به معلول می رسیم. از جامعه ای که با خوار شدن مطیع مستکبران و ظالمان است دانسته می شود که جامعه ای فاسق است و از جامعه ای که با خوار شدن مطیع مستکبران نمی شود می توان دریافت که آنان فاسق نیستند بلکه مومنانی هستند که به نصرت و ولایت الهی دلخوش بوده و در کارشان موفق هستند.